کیانکیان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 22 روز سن داره

شازده کیان

24 ماهگی

  من توی این ماه موهامو کوتاه کردم آخه دیگه خیلی بلند شده بود و بابام هم ناراحت از اینکه من رشدم کم میشه و چی میشه و چی و چی؟؟... ...
17 فروردين 1393

نوروز 93

ما امسال که سال تحویل ساعت 8 شب 5 شنبه 29 اسفند بود رفتیم خونه پدر بزرگم البته خاله مریم و خاله سوریمم بودن خیلی خوش گذشت. فرداش هم رفتیم خونه عمو مامانم و بعدش خونه عمه جمیله و عمو منوچهرم .روز دوم هم رفتیم شهریار که شبش من خیلی حالم بد شد اسهال و استفراغ گرفتم. سه روز بعدش خوب شدم و 7 فروردین رفتیم شمال ویلا عمه توران اونجا هم بهمون خیلی خوش گذشت وقتی برگشتیم دوباره رفتیم شهریار که وای خیلی خیلی خوب بود. امیدوارم که همه دوستان و عزیزانم هم عید خوبی داشته باشن. ...
16 فروردين 1393

بیماری من

من تو تابستان سال 92 چند باری تب کردم. یه بار برای دندونم دوبارم برای اینکه عفونت داشتم ولی نمی دونم چرا اینجوری میشم. البته مامانم میگه چون هرچی گیر میارم میکنم تو دهنم.  خوب چیکار کنم من از کوچولویی عادت داشتم همش از روی زمین هر چی گیرم میاد بخورم . مامانم میگه اول شهریور خیلی تب بالایی داشتم. من اینجا 20 ماهه هستم که تب کردم و بعدشم تمام بدنم ریخت بیرون که دکترم گفت هیچ مشکلی نیست ویروس جدیده. ...
6 دی 1392

من و دوستام

من خیلی دوست دارم البته بیشترشون ازم بزرگترن غیر از نیکا و آدرینا و پریا . همشونم خیلی دوست دارم. این پسر خوشگله ایلیاست نوه عمو منوچهرم هست. خیلی پسر بانمکیه خیلیم دوسش دارم. ...
6 دی 1392

شیطنت های من

من هرجا که کوچولو باشه خیلی دوست دارم برم. همه جای تنگ و تروش خوشم میاد.مثلا کابینت و جای رختهای اطویی...   من خیلی علاقه خاصی به آرایش کردن دارم نمیدونم چرا ؟   اینم از آرایش کردن چشمام؟؟؟؟ ...
6 دی 1392

باشگاه کودک تماشا

من همراه نیکا و آدرینا و ملودی و ایلیا داریم میریم کلاس خلاقیت. وای که چقدر بهمون خوش میگذره. مخصوصا ماشین سواری هورا.اینم کاردستیایی که با کمک مامان لیلا انجامش دادم. ...
6 دی 1392

اولین دوچرخه

امروز ۵شنبه ۱۵_۹_۹۲ صبح رفتیم خونه عمه جمیله خیلی بهمون خوش گذشت درضمن چه بارون شدیدیم میومد.‌ بعدازظهرشم رفتیم از قلمستون یه دوچرخه خوشگل خریدیم.ولی من خیلی علاقه نشون ندادم. ...
3 دی 1392

محرم 92

من امسال تازه یکمی متوجه دسته و سنج و طبل میشم راستش اولش از صداش ترسیدم ولی همراه مامانم رفتم نزدیک خیلی تعجب کردم ولی دوست داشتم مامانم هم بهم گفت برای همه دعا کنم ما امسال خیلی هم نذری خوردیم راستی خاله سوری هم تاسوعا ناهار قرمه سبزی داد البته خونه ما. ...
24 آبان 1392

19 ماهگی من

من تو 19 ماهگی خیلی کارها بلدم البته جورچین حیوانات که یکی از فعالیت های منه که خیلی هم دوسش دارم.درضمن من چند کلمه انگلیسی هم بلدم مثل اپل -داگ -اگ -بال - رقص هم خیلی دوست دارم . کتاب که خیلی می خونم.  من تو این ماه هم همراه نیکا میریم مهد کودک کلاس های خلاقیت مخصوص کودکان 1 تا 2 سال وای چقدر دوست دارم. یک عالمه هم نی نی های هم قد من هستند. ...
24 آبان 1392

گردشهای من

من ماه رمضان سال ٩٢ رفتم پارک جوانمردان آخه ما اصلا نرفته بودیم ببینیم. مامانم میگفت خیلی خوب نبود ولی من کلی شادی کردم آخه اسبم داشت که من خیلی دوست داشتم ببینم ولی خیلی می ترسیدم. شب عید فطر 92ما رفتیم پارک آب و آتش وای چه روز خوبی بود. به من که خیلی خوش گذشت آخه من خیلی آب بازی رو دوست دارم. در ضمن من چون خیلیم خوش خنده ام کلی توی پارک خندیدم از خوشحالی باغ وحش آبان 92 من و مامانم و امیرحسین صبح 5 شنبه رفتیم باغ وحش ارم وای که چقدر خوش گذشت آخه یه عالمه حیوونای خوشگل و دوست داشتنی دیدم مخصوصا میمونها که خیلی بانمک بودن. ...
24 آبان 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شازده کیان می باشد