تولد 5 سالگی
من سال 96 دوبار تولد گرفتم یه روز خونه عمه جمیله و یه روز هم در مهد رنگین کمان ...
نویسنده :
مامان لیلا
17:06
نوروز 96
من همراه مادرم روز 5 فروردین رفتیم شمال . پدر من چون عمو رامین از کانادا میخواست بیاد نتونست بیاد. من همراه خاله مریم و خاله سوری رفتیم شمال که بهمون خوش گذشت. البته ما همراه امیرداداش رفتیم. یه خاطره خوبی که برامون موند و البته خنده دار اینکه نیکا به کاکتوس دست زد و تمام دستش تیغ شد ...
نویسنده :
مامان لیلا
16:55
پارک
من پارک لاله رفتم و خیلی خوشم اومد که اسکیت و امتحان کنم مامانم هم برام وسایل کرایه کردو بازی کردم.تابستا ن 94 پارک نهج البلاغه و سمرقند و کوروش رو گشتم کلی خوش گذروندم آخه ما امسال تابستان اصلا مسافرت نرفتیم. ...
نویسنده :
مامان لیلا
21:59
گردش
من خیلی باغ وحش و دوست دارم البته خیلی علاقه به حیوونا دارم برعکس مامانم که فوبیا داره. بخاطر همین مامانم منو تند تند میبره باغ وحش. اینم گردش های من پارک آرارات که اربعین به همراه خاله سورینا و مریمینا رفتیم کلی خوش گذشت و بارونم میامد و خیسم شدیم. ...
نویسنده :
مامان لیلا
21:49
کیان در 3 سال 9 ماهگی
من بابام و آریان خونه عمه اعظم من روز چهارشنبه ساعت 3 بعداز ظهر 25 آذر 94 مریض شدم و مامانم اومد دنبالم و رفتیم دکتر و تا 3 روز فقط تب بالا و دل درد داشتم. ...
نویسنده :
مامان لیلا
14:16
باغ
من و نیکا باغ شهریار خیلی بهمون خوش میگذره چون همش میریم استخر و تاب بازی و زمین بازی توپ بازی و... ...
نویسنده :
مامان لیلا
14:13
باغ وحش
من خیلی حیوونا رو دوست دارم بخاطر همین همش دوست دارم برم باغ وحش . یه روز که مامانم سر کار بود از بابایی خواستم منو ببره باغ وحش که حیوونارو ببینم.یه عالمه خوراکی بردم که به حیوونا بدم ولی نگهبان حیوونا اجازه نداد. ...
نویسنده :
مامان لیلا
16:39
شمال 94 بهار
شنبه تعطیل بود من و بابام و مامانم تصمیم گرفتیم بریم ویلا عمه توران. وای که چقدر خوش گذشت. ...
نویسنده :
مامان لیلا
16:34
تولد 3 سالگی
من امسال تولد نگرفتم ولی دوستام برام توی خونمون تولد گرفتن. ...
نویسنده :
مامان لیلا
16:32