کیانکیان، تا این لحظه: 12 سال و 30 روز سن داره

شازده کیان

کیان عشق و رویای مامان و بابا

پسر عزیزم با آمدنت مفهوم جدیدی از واژه عشق را ترسیم نمودی و زاویه نگاهمان را به دنیا تغییردادی و دریچه تازه ای از معنای دوست داشتن را به رویمان گشودی. تو بودی که با آمدنت مفاهیم زندگیمان را تغییر دادی و تصویرجدیدی از دنیا دربرابر دیدگانمان گشودی.

پسرم هرکه هستی به زندگی ما خوش آمدی

که خوشمان آمد از آمدنت

عکسام

من در شیمیدان شدم که در باغ کتاب هستم. در اطراف اردبیل هستم و روی کمدم نقاشی کشیدم البته هنرام را نشون میدم  همه این عکسام در سال 96 هست. ...
21 فروردين 1397

پیش دبستانی کیان در رنگین کمان

من سال 96 مهرماه رفتم پیش دبستان در موسسه رنگین کمان که معلممون هم خانم مریم جون هست که خیلی هم دوس دارم . ریاضی تا شماره 10 رو خوندیم و فارسی هم تمام حروف الفبا رو با شعرهاش یاد گرفتیم.     ...
21 فروردين 1397

من و نیکا

من ونیکا که دختر خاله مریمم هست  فقط 26 روز تفاوت داریم البته بازم من بزرگترم. ما خیلی همدیگه رو دوست داریم آخه ما وقتی همدیگرو می بینیم خیلی بهمدیگه ابراز احساسات نشون میدیم. کلی هم باهمدیگه اسباب بازیامونو تقسیم می کنیم تازه خاله مریمم خیلی برام چیزای خوشگل موشگل خریده که خیلی دوسشون دارم . من نیکارو خیلی دوست دارم وقتی می بینمش کلی ذوق می کنم و بغلشم می کنم آخه خیلی زود دلم براش تنگ میشه. اما از دست نیکا آخه هر موقع منو میبینه همش موهامو میکشه آخه من چیکار کنم از دست این دختر خاله خوشگلم.   من و نیکا اینجا دوست داشتیم با هم باشیم ولی جا تنگ بود نیکا ناراحت شد آخه مامانش مریض بود ما نیکارو اووردیم خونممون که خاله مری...
4 مرداد 1396

آدرینا و من

من و آدرینا که دختر عمو رامین باشه نزدیک ٢ ماه با هم فرق داریم البته من بزرگترم  که روز ٢٣ شهریور از کانادا اومدند تهران که ما کلی خوشحال بودیم که همدیگه رو میبینیم بعد از یک ماهم عمو رامینم اومد که خیلی این دو سه ماهی پیشمون بودند کلی بهمون خوش گذشت همش باهم مهمونی می رفتیم. در ضمن عروسی پسر عمه جمیله هم ٢٨ شهریور بود که نه من و نه آدرینا رو بردن عروسی آدرینا دوباره مهر 92 به ایران اومد . من خیلی خوشحال شدم آخه خیلی دوست دارم مهمون بیاد خونمون مخصوصا اگر که نی نی همسن من داشته باشه. اولش که آدرینا رو دیدم توپم و برداشتم و بهش ندادم یکی دوبار هم حولش دادم بعدشم با لیوانم زدم تو سرش ولی خیلی دوسش دارم. تازه کلی هم برام لباس هدیه ...
4 مرداد 1396

تولد دوستام

من   10دی ماه تولد درنیان بودم  که خیلی بهم خوش گذشت به اتفاق مامان و بابام بودم. تولد درنیان در سال 96 که همراه نیکا رفتیم خیلی هم بهمون خوش گذشت . ...
4 مرداد 1396

تفریحات

ماه رمضان به همراه خاله مریم و خاله سوری و احد بابا رفتیم زیارت شاه عبدالعظیم.سال 96.نوروز شم رفتیم پارک قیطریه که خیلی خوشگل شده بود.   و اینم یکی دیگه از عکسام که اسفند 95 رفتیم پاساژ آسیا جردن مامانم خرید کنه. ...
4 مرداد 1396
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شازده کیان می باشد