عید قربان 92
خانواده من همراه خانواده خاله مریم و سوری و دایی مهدی و پدربزرگم رفتیم باغ شهریار وای که چه روز خوبی بود البته ما سه روز موندیم . استخر داشت که انقدر توش آب بازی کردم که کلی لذت بردم. آخ جون خیلی خوش گذشت.تازشم عمو ناصر یه گوسفند گنده ام کشت که کلی ام کباب خوردیم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی