ماه رمضان 91
مامانیم و بابایم تصمیم گرفتند عمه هام و برای افطار دعوت کنند من ٤ ماهه بودم و خیلی پسر خوبی بودم که مامانم نزدیک ٢٠ نفر مهمان دعوت کردو من هم اصلا اذیت نکردم ولی برای افطار من رفتم خونه دایی مهدیم تا مامانم از مهمونا بهتر پذیرایی کنه و من ساعت نه اومدم کلی ذوق کردم.
ماه رمضان سال 92 ما فقط خونه پدر بزرگم و خاله سوریم رفتیم. آخه اصلا هیچ کس دیگه ای مارو دعوت نکرد البته بگم فقط مامان لیلام روزه میگیره.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی